معنی حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی, معنی حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی, معنی ptc abi، ljbi abi، /jاi;اi kmrتd, معنی اصطلاح حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی, معادل حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی, حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی چی میشه؟, حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی یعنی چی؟, حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی synonym, حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی definition,